هر بـه طریقی صفت و حمد تو گوید بلبل بـه غزلخــوانی و قمــری بـه تــرانـه
نگارنده با احترام کامل بـه عقاید دینی، مجتبی آسایشی spf 1 فرهنگی و اجتماعی بر آن هست که با ارائه طریق کاربردی، هر چه بیشتر، از تعدد آراء و احساس گناه شنوندگان حائز شرایط موسیقی، بکاهد.
لذا، با هدفمندی و اشاره بـه مطالب موجود درون موسیقی و نظر قرآن و حدیث و علمای اسلامـی و نوابغ جهانی و کارآزمودگان این هنر سعی دارد درون حدّ بضاعت، راه معقولی را ارائه دهد؛ که تا همگان بتوانند حالات خود را درک کرده و خود صلاح و مصلحت خویش را ـ با درون نظر گرفتن حد و مرز مسائل شرعی و عرفی ـ بدانند؛ بـه این امـید کـه اگر استماع موسیقی به منظور آنـها جایز باشد، خود را از حظّ و حلاوت آن بـه دلیل بعضی از تأویلها، تعبیرها، تعریفها و تشریحها محروم نسازند.
و اگر بـه دلایلی از محرمات باشد، با تقلید از مدرنیسم، روان خود را بـه تبعیت از غیر نسپارند، درون واقع حتما خود بـه حدّی از خودکفایی برسند کـه تعیینکننده جایگاه و خواستگاه خویش باشند؛ از زیبایی لذت ببرند و در مقابل آن نعمات خداداد و مواهب آن جمـیل جمالآفرین شاکر باشند.
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
حافظ
به یقین اظهارنظر درباره موضوعی کـه مسؤولان دینی، فرهنگی، اجتماعی و از طرفی شاعران و ادیبان و عارفان آن را درون لفافههای الوان و ضخیم ابهام و اوهام و اگر و مگر و شایدها و بایدها و نبایدها و ممنوعیتها پیچیدهاند، کار راحتی نخواهد بود.
ای کاش آنـها کـه با نداشتن شناخت و بصیرت لازم از واقعیّتها، درون دهکده جهانی و عصر ارتباطات با سیـاست یک بام و دو هوای پذیرفتن و نپذیرفتن، راندن و جذب و اظهارنظر درباره دانستهها و ندانستهها، این گره کور را بـه وجود آوردهاند، خود بـه پرسشها و نیـازهای نسل جوان و اقشار مختلف جامعه درون عصر رایـانـه کـه مـیتوان با لمس چند دکمـه و ایجاد های تلفیقی، امواج را مخرب یـا مفید ساخت و رهآوردهای جدیدی را خارج از تعاریف ذکر شده بـه وجود آورد، پاسخ مـیدادند.
بدیـهی هست که تنگنظریها، پیشداوریها، خودمحوریها و نداشتن شناخت کافی و وافی از واقعیتها، مشروعیتها و مقبولیتها، گاهی راه هرگونـه اظهارنظر قطعی را بر مخاطبان مسدود مـیکند؛ بویژه اینکه بارها شاهد بودهایم.انی کـه با جان و دل درون این مسیر، بر اساس نیـاز جامعه و با تکیـه بر آرای دستاندرکاران درون بخشهای روانی، اجتماعی، تفریحی و کارآزمودگان هنر موسیقی، تحقیقاتی چند از متون اسلامـی ارائه دادهاند، هیچگاه موردتوجه قرار نگرفتهاند.
جای تردید هست که این نوشته دارای ارزشی بیش از گرد یـا تنگ و گشاد چشمهای منتقدین باشد. مجتبی آسایشی spf 1 امّا:
شادی ندارد آنکه ندارد بـه دل غمـی آن را کـه نیست عالم غم، نیست عالمـی
لذا نگارنده نتیجة تحقیق و طرز تلقی خود را با یـاد و نام خداوند و به قصد قربت بـه خدایی کـه خالق زیباییها و سرچشمـه همة نعمات است، اعلام مـیدارم.
به این امـید کـه مسؤولان ذیصلاح با تکیـه بر تحقیق بیشتر و با استفاده از ابزار چشایی و شنوایی موسیقی، و استماع آواها و نواهای فرحبخش و شادیآفرین بتوانند امت اسلامـی ـ بویژه جوانان لاشرقی و لاغربی محروم مانده از حظّ و حلاوت نـهایی دین مبین اسلام را حلاوتی پایدار بچشانند... مجتبی آسایشی spf 1 و باز بدان امـید کـه آنـها نیز با دریـافت حقایق لطیف و به دست آوردن طراوتی ممدوح، درون انتظار دریـافت صداها، نواها و آواهای توأم با لهو و لعب و آلودههای تحریکآمـیز و خانمان برانداز وارداتی نباشند؛ بویژه درون محیط علم و ادب و دانشگاهها، طراوت پیـام و کلام آن را درون راستای دلایل عقلی و فطری به منظور صاحبان معرفت اظهار دارند، که تا آنـها بتوانند با بـه کارگیری فهم و ادراک و با الهام از پیـامبران درونی و عقل و فطرت، «خودشان» انتخابکننده باشند. باشد کـه به جای حل مسأله صورت مسأله را از ذهن آنان پاک نکنیم؛ آری درون آن مواقع، این ما هستیم کـه آنـها را بـه فرهنگ مبتذل غرب دعوت مـیکنیم و باید جوابگوی متعاقب رفتار خود درون قیـامت باشیم.
که خداوند نیز فرموده است: مجتبی آسایشی spf 1 وَقِفُوهُم اِنَّهُم مَسئوُلون، مالکُم لاتَناصَروُن[1]
(نگاهشان دارید کـه آنـها سخت مسؤول هستند و از آنان حتما پرسید چرا درون امر دین یکدیگر را یـاری نکردید؟)
تعریف موسیقی
* موسیقی درون اصطلاح پیشینیـان، بـه آوازهخوانی و نواختن آلات موسیقی اطلاق مـیشود. کـه «موسیقی» لفظ یونانی و «غناء» عربی آن است.[2]
* موسیقات = آلات غناء، و غناء نیز آهنگهای هماهنگ شده است. آهنگ، نغمـههای پیدرپی را گویند و نغمـهها همان آواهای ردیف شده و متناسب است.[3]
* موسیقی فنی، ترکیب اصوات است؛ بـه نحوی کـه به گوش خوشایند باشد.[4]
* موسیقی مساوی هست با معرفت الحان و آنچه التیـام الحان بدان بود و بدان کامل شود.[5]
* ارسطو، موسیقی را یکی از شعب ریـاضی محسوب داشته و فیلسوفان اسلامـی نیز این قول را پذیرفتهاند، ولی از آنجا کـه همـه قواعد موسیقی مانند ریـاضی، مسلم و غیرقابل تغییر نیست؛ بلکه ذوق و قریحه سازنده و نوازنده هم درون آن دخالت تام دارد، آن را هنر نیز محسوب دارند.[6]
* ایرانیـان درون دوره باستان به منظور موسیقی خط داشتهاند کـه 365 حرف «علامت» داشته و با آن مـیتوانستند همـهگونـه اصوات را ثبت کنند.[7]
* موسیقی بیـان خوش آهنگ زندگی است.[8]
* موسیقی: مأخوذ از یونانی هست و آهنگهایی را گویند کـه ملایم و موجه نشاط یـا حزن و محرک عواطف و احساسات درونی است.[9]
* موسیقی علمـی، نوعی از موسیقی هست که مقید بـه اصول و قواعد معین بوده و دارای الفبای مخصوص هست که نت موسیقی خوانده مـیشود.[10]
مفهوم موسیقی درون قرآن و حدیث
قُل مَنْ حَرَّمَ زینَةِ الله الَّتی اَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزقِ؟![11]
«یعنی [ای محمد]! بـه مردم بگو که تا بدانند چهی زیباییهای هستی را کـه خداوند به منظور بندگانش ایجاد کرده، حرام مـیداند؟
و درون ادامـه خداوند مـیفرماید: آنچه خوب و لذتبخش هست از خوردنیها و آشامـیدنیها کـه روزی مردم است؛ البته بـه آنان بگو: تمامـی آنچه طیب و زیباست به منظور مؤمنین آفریده شده که تا بهرهمند شوند؛ درون این جهان و به طور خالص درون جهان آخرت.
پس تمامـی پدیدههای طبیعت، چه مناظر زیبا از قبیل دشت و کوه و صحرا و باغ و بوستان و سبزهزارها، چشمـهسارها و آبشارها و چه خوردنیها و آشامـیدنیها و آنچه طیب و لذتبخش و زیباست به منظور انسان آفریده شده است.
از این رو هر چه طیب و زیبا باشد، به منظور انسان حلال هست و حتما از آن بهرهمند شود که تا شکرگزار نعمتهای الهی بوده باشد.»[12]
ان الله جمـیل و یحب الجمال و یحب ان یری اثر النعمة علی عبده[13]
یعنی کـه خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد و نیز دوست دارد که تا آثار نعمت را بر بنده خویش ببیند [یعنی با ظاهری آراسته خودنمایی کند].
«لذا بـه حکم شرع و طبق معنی قرآن، آوای خوش کـه یکی از پدیدههای لذتبخش جهان طبیعت هست و درون قالب نظم قرار گرفته. نمـیتواند حرام باشد.»[14]
«اصولاً عبارات و جملهبندیهای قرآن بـه گونـهای تنظیم شده کـه روان، یکنواخت، هماهنگ و همساز است. حروف و کلمات آن متناسب و همآوا، پیوسته بـه یکدیگر پیوند خوردهاند.
با اینکه کلام منثور است، بـه کلام منظوم بیشتر شباهت دارد.
بدین وصف قرآن سبک نوینی را درون لغتنامـه عرب بـه ارمغان آورد و نظم و تألیف جدیدی بـه جهانیـان ارائه کرد و اعراب و جهانیـان را بـه حیرت و شگفتی واداشت.
ادبا و سخنوران و فصحای گذشته و عصر حاضر بدین حقیقت اعتراف دارند کـه قرآن نـه شعر هست و نـه نثر، ولی ویژگیهای هر دو را درون خود دارد. آزادی نثر را داراست و تأثیر جاذبی شعر را نیز بـه همراه دارد و نیز از زیباییهای کلام مُسَجَّع، بدون تکلُّف برخوردار است.
خلاصه اینکه، قرآن جاذبه دارد، کشش دارد، افسون مـیکند، بـه وجد مـیآورد، لذتبخش است، آرامش مـیدهد. با فطرت دمساز با طبیعت همساز با وجدان سر و کار داشته و با هستی سر و سرّی دارد.
از شعر والاتر و از سحر نافذتر است، که تا اعماق درون مـیتازد و تا آخرین نقطه هستی را مسخر مـیسازد.
آری این تأثیر عمـیق و تسخیر ضمـیر درون قید و بند آوای خوش قرآن است، کـه در نغمـههای تلاوت آن نـهاده و در آهنگ قرائت تنظیم شده است.
در دستور آمده کـه قرآن را با آهنگهای عربی و با صوت خوش عربی تلاوت کنید و از آهنگهای مبتذل بپرهیزید.»[15]
در دو دنیـــا رهنمـــای متقین بهترین دیـــوان عشق راستین
افضل از هر هدیـه درون روی زمـین هست قرآن آشکــــــارا و مبین *
و امّا بِنِعمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّث[16]
خداوند درون سوره ضحی بـه برکت و نعمت برآمدن آفتاب و شبهنگام و بهتر بودن آخرت از دنیـا و پشتیبانیهای خود بـه بندة خاص خود محمّد او را یـادآوری مـیکند کـه نعمتهای پروردگارت را بازگو کن، کـه من و شما امروز مورد خطاب قرآن هستیم و راستی چه تأثیرات شگرفی کـه قرآن درون زندگی بشر امروز متمدن نگذاشته؛ بویژه درون ادبیـات، فن گفتار و نوشتار، مسائل اجتماعی و اخلاقی، سیـاسی و حکومتی و اقتصادی و... چه الهامهایی کـه از زیباییهای آن نگرفتهایم؟ جای تعجب هست که بعضی از مفسرین «قولالزّور»[17] و «لهوالحدیث»[18] را بـه غناء و موسیقی نسبت داده و بلافاصله غناء و آوازخوانی را تحریم کرده و آن را بـه ائمـه معصومـین علیـهمالسّلام نیز نسبت دادهاند[19] و بنابر اسناد و روایـاتی، خرید و فروش و استفاده از کلیـه لوازم موسیقی را حرام و نجس مـیدانند[20] کـه بنابر آنچه درون اوایل این بحث ذکر شد، جای تأمل است.
بعضی از مراجع، آلات موسیقی را عبارت از دایره، دف و نی و تنبور و عود و تار و... دانسته و خرید و فروش و نگهداری و استفاده و استماع آن را تحریم کرده و از گناهان کبیره قلمداد کردهاند.[21] ناگفته نماند کـه در قرآن کریم هیچ آیـهای مستقیماً بـه موسیقی و غناء نپرداخته است، درون حالی کـه بنا بر احادیث، پیغمبر اکرم دوست نداشت کـه «ازدواج» سرانجام گیرد مگر آنکه درون آن دایره نواخته شود کـه در اینجا پیـامبر(ص) موسیقی را حلال دانستهاند؛ بـه شرط آنکه توأم با معصیت نباشد.[22]
شیخ صدوق(ع) درون کتاب «من لایحضره الفقیـه» روایت مـیکند کـه شخصی از امام علیبن الحسین زینالعابدین علیـهالسّلام سؤال کرد،
چه مـیگویید درباره تهیـه و به دست آوردن کنیزکی کـه صاحب آوای خوش است؟
حضرت فرمودند:
«مَا عَلَیکَ لَوِاشْتَریتَها فَذَکَرَتْکَ الجَنَّة»
یعنی: چه اشکالی دارد کـه با آوای خوش خود، تو را بـه یـاد آخرت اندازد؟
در تفسیر جلمـه فوق گفتهاند: یعنی کنیز با نوای خوش اشعاری کـه دارای فضیلت و موعظه هست مـیخواند و بدینوسیله تأثیر فراوان درون روح و روان تو مـیگذارد و آن درون تربیت روحی بسـی
مؤر است.[23]
بدین جهت درمـییـابیم کـه نیّت افراد و چگونگی اجرا و مجلس و دریـافتها نیز درون حلیَّت و حرمت آن مؤثر است؛ چنانکه فرمودهاند: «اَالاَعمالُ بالنیّات»
«حَسِّنوا القرآنَ بِاَصواتِکُم فَاِنَّ الصَّوتَ الحَسَنَ یَزیدُ القرآنَ حُسناً.[24]
یعنی قرآن را با آوایی نیکو تلاوت کنید، زیرا آوای نیکو بر زیبایی قرآن مـیافزاید.
«و رجع بالقران صوتک فان الله عزوجل یحب الصّوتَ الحسن یُرْجعُ فیـه ترجیعاً»
به هنگام تلاوت قرآن، صدای خود را با آوای ترجیعدار ادا کنید؛ زیرا خداوند صدای نیکو را دوست دارد کـه در آن ترجیع بـه کار رود.[25]
«ترجیع» گرداندن صدا درون گلوست کـه بر وفق آهنگهای متعارف ادا شود.[26]
(در صورتی کـه در جای دیگری آن را غناء محسوب کرده و حرام دانستهاند.)[27]
«زمخشری کـه یکی از استادان لغت محسوب مـیشود، بعد از بازگو کلام ابنالاعرابی مـیافزاید، مقصود پیغمبر(ص) از جمله «لیس منا من لم یَتَغَنَّ بالقرآن» آن هست که هرزمزمـه و ترنم با قرآن را بـه جای زمزمـههای شعر جاهلی قرار ندهد، از ما نیست»[28]
پس درون پایـان با توجه بـه احادیث وارده، مـیشود چنین نتیجه گرفت کـه آواها، صداها، نواها، آهنگها و هر چیز جالب و جاذب و منظم کـه مجموعاً با تعاریف متعدد، آن را موسیقی مـیخوانند اگر درون خدمت دین و اسلام باشد و با خلق زیباییها بتواند دست و دل و خلق را بـه خالق نزدیک کند. پاک، منزه و مباح هست و انسان ضمن استفاده از مواهب الهی حتما شاکر باشد.
و اگر وسایلی (ولو هرچند جاذب و جالب) بـه طریقی انسان را از خدا دور کند و با ایجاد لهو و لعب، انسان را بـه هرزگی و بیـهودگی بکشانند، جایز نیست. و الّا نمـیشود کـه موسیقی باشد و آلات موسیقی درون کار نباشد و هیچحق استفاده از آن را نداشته باشد.
طبیعی هست که افراد بشر حالات و روحیـات یکسان ندارند و در مقابل پدیدهها، عکسالعملهای متفاوتی دارند، بعد لازم هست از پیـامبران درونی (عقل و فطرت) نیز بیشتر بهره گیریم و تکالیف خود را دریـابیم.
و اما آنچه را کـه در تفاسیر آمده هست یعنی «قول الزّور»[29]: عبارت هست از دروغ، شـهادت ناحق، سخنان لهو و غناء. و اما لهوالحدیث[30] نیز، بـه مردمان فاسد و فتنـهانگیز خطاب دارد کـه گفتار و سخنان لغو و باطل را همراه با قصههای دروغ و افسانـههای انگیز خلاف اخلاق و سرود مطرب بـه هر وسیله تهیـه مـید که تا خلق را بـه جهالت و از راه خدا و آموختن علوم و معارف قرآن بازدارند، مثل «نضربن حارث» کـه در زمان پیـامبر اکرم(ص) چنین مـیکرد. بعد دو کلمـهای را کـه از قرآن بـه موسیقی و غناء نسبت دادهاند با توجه بـه تفاسیر و شأن نزول، مترادف با کلمـه موسیقی و غناء نیست و اهل حدیث نیز درون مورد آن اتفاق نظر ندارند.
در این دوران کـه بنابر فضل و کرم پروردگار و الهام از قرآن و عترت و همت مسلمانان، جمـهوری اسلامـی ایران تشکیل شده هست و رسانـههای جمعی یکی از پایـههای محکم تبلیغ آن هستند، به منظور رساندن پیـام و کلام خداوند بـه مسؤولان و از مسؤولان بـه عامة مردم و استفادهکنندگان، بـه این دستگاهها نیـازمندیم و موسیقی درون ذات این رسانـهها ـ بویژه درون تلویزیون و رادیو ـ موج مـیزند کـه باید ارزیـابی دیگری درون مورد آن صورت گیرد.
«موسیقی امروز درون صدا و سیما و مجالس موجه، یـا محمل پیـام هست یـا مفصل پیـام هست یـا مقدمة پیـام هست یـا مؤخره پیـام هست یـا مرکب پیـام هست و یـا متن پیـام است.»[31]
توضیح اینکه هیچکاربرد بسیـار زیـاد و فراگیر فیلم ده فرمان، (شرح حال حضرت موسی علیـهالسلام) فیلم باراباس (زندگی حضرت عیسی علیـهالسلام) و محمد رسولالله را انکار نمـیکند و هیچ انسان سلیمالنفسی نیست کـه از موسیقی متن فیلم و سریـال امام علی(ع) لذت نبرده باشد. یعنی اینکه امروزه کـه موسیقی را بـه برکت جمـهوری اسلامـی از جلسههای فحشاء و فساد شاهان و درباریـان و صاحبان زر و زور و تزویر بیرون کشیدهایم و به عنوان ابزاری قدرتمند بـه خدمت اسلام درآوردهایم و در رأس تمامـی امور حضرت امام خمـینی(س) بنیـانگذار جمـهوری اسلامـی خود درون آنجا نمایندگانی داشته و خود گاهی از مستمعین و تأییدکنندگان آنـها بوده است، جا دارد کـه روزی نو را آغاز کنیم و روزی دیگری را بخوریم.
خداوند متعال درون قرآن کریم نیز حدود 9 مورد درون آیـات متعدد بـه «صور اسرافیل» و استفاده از آن به منظور اطلاعرسانی و جمع همگان درون محشر و تحقق وعده الهی واقعة عظیم قیـامت و رستاخیز و نشانیهای آن روز اشاره فرموده است.[32]
موسیقی درون چهارچوب شرع
به طور قطع علمای عظام و مجتهدین کرام همـیشـه حافظ و پاسدار و مرزدار دین مبین اسلام بوده و هستند. از آنجا کـه عموم مردم فرصت تحقیق و تفحص را ندارند، آن بزرگواران کـه با جد و جهد و تلاش بسیـار، بـه درجه اجتهاد مـیرسند، درون راستای خدمت بـه خلق سر از پا نمـیشناسند: و یـافته خود را بدون منّت ارائه مـیدهند کـه ما استفاده کنیم. جا دارد درون همـینجا به منظور آنـها طلب خیر کنیم و تأیید و توفیق روزافزون آنـها را از خداوند منّان بخواهیم.
بنابر آنچه ارباب رأی و صاحبان فن مـیگویند، فقه شیعه همـیشـه درون حال پویـایی هست و با زمان پیش مـی رود، فقیـهان از رکود پرهیز مـیکنند، لذا ما مـیتوانیم درون مسائل نوین از مجتهدین والامقام استفتاء کنیم.
اما موسیقی از جمله مقولههایی هست که نظرهای متفاوت و تعدد آراء درون برداشته، تأویل درون آن بـه چشم مـیخورد کـه اکثریت جامعه نیز از حکم صریح آن بیاطلاع ماندهاند، مگر یک چیز کـه همـه علما بـه آن رأی دادهاند و مورد اتفاقنظر است.
«اگر آوازی دارای سه شرط ترجیع، طربانگیزی و مناسب با مجالس لهو و لعب باشد حرام است.»[33]
«صوتی کـه با ترجیع و طرب همراه بوَد. و مناسب با مجالس لهو و لعب باشد، غناء و حرام است.»[34]
اما درون مورد غناء و تفسیر آن معنی و مفهوم دقیق و جامعی درون دست نیست و در مورد موسیقی، نظرهای مختلفی داده شده است:
در بعضی از کتب احادیث بـه «قول الزّور» و «لهوالحدیث» اشاره شده کـه شرح آن داده شد، و انتساب آن بـه موسیقی و غناء مـیتواند درون حدّ تأویل و یـا تعبیر و یـا... باشد و نظرهای متضادی درون این مـیان اعمال شده هست که بعضی موسیقی و غنا را درون دو مقوله جدا از هم دانسته و نظر دادهاند.[35]
بعضی غناء و موسیقی (هر دو را) حرام دانستهاند.[36] و بعضی بـه غنای محلَّل و محرَّم قائل هستند.
بعضی موسیقی را لغت یونانی و مترادف آن را درون عربی «غناء» دانستهاند.[37]
بعضی تشخیص موسیقی را بـه عهده عرف گذاشتهاند.[38]
و بعضی تشخیص عرف را نیز شرط ندانسته و آن را حرام دانستهاند[39] و بر اساس احادیث و روایـات وارده، احکام صادره را بیـان داشتهاند.[40]
بر اساس مطالب بالا، پرسشهایی بیشمار به منظور محققین و علاقمندان حاصل مـیشود و گرهی بر گرهها افزوده مـیشود.
آیـا احادیثی کـه به آن اشاره شده، مورد اتّفاق نظرِ اهل حدیث است؟
اگر حقیقت روشن بود، آیـا اینقدر تعدد آراء بوجود مـیآمد؟
بعضی از مقلدین سه شرط اصلی رجع، طربانگیزی و لهو و لعب را به منظور حرمت لازم مـیدانند و عدهای از تکتک آنـها نیز اجتناب مـیکنند؟ و عدّهای غنا را مباح مـیدانند.
آیـا احادیث موجود مربوط بـه بُعد زمان و مکانهای خاصّی نبوده است؟ و آیـا مـیشود آن را بـه همـهجا تسرّی داد؟ درون صورتی کـه بعضاً صاحبنظران آن را بـه زمان خاصی (زمان خلفای بنیامـیّه و بنیعباس) نسبت دادهاند.
آیـا تعاریف متمایز و متضاد بـه جای ایجاد وحدت و همدلی باعث تفرقه درون جامعه نمـیشود؟ ما مـیدانیم کـه گاهی اشعار غنایی، حماسی و معنوی هستند. همانطور موسیقی نیز حالاتی دارد کـه در روح و روان انسانهای متفاوت تأثیر مختلفی دارد، بعد چطور مـیشود کـه همگان از حکم واحدی تبعیت کنند؟
آیـا نظرهای متفاوت درون محافل و مجالس اتّحاد ما را کمرنگ نمـیکند؟ آیـا ایجاد تفرقه جایز است؟
آیـا جایی کـه مراجع بـه نظریـات کاملاً مشترکی نمـیرسند، مقلدین آنـها مـیتوانند بـه نظرهای مشترکی برسند؟
به طور قطع حتما چارهای باشد. کـه از آن مـیان بـه نظرها و روش حضرت امام خمـینی مراجعه مـیکنیم: معظمله درون جواب سؤالات فرمودند: موسیقی مطرب حرام هست و صداهای مشکوک مانع ندارد.[41]
ابتدا اینجانب حتما اقرار کنم کـه خود درون تشخیص صداها مشکوک هستم چون ماهیّت آنـها را نمـیشناسم و هرچه فرمودة صاحبنظران را مـیخوانم ـ بـه دلیل تفاوت تأویل، تفسیر، تشریح و تعریف ـ مشکلی بر مشکلاتم افزوده مـیشود، درون نتیجه سؤالاتم هر روز افزونی مـییـابم و در طول دو سالی کـه متناوباً بـه این مسأله پرداختهام، جواب قطعی کاملی نیـافتهام.
نتیجه: چون مشکوک هستم به منظور من اشکالی ندارد.
غنا و موسیقی از نظر امام خمـینی
س: شنیدن و نواختن موسیقی کـه امروز بـه نام سرودهای انقلابی از صدا و سیمای جمـهوری اسلامـی ایران شنیده مـیشود چه صورتی دارد و در صورت مجوز شرعی، موسیقی فوق، تعلیم و تعلّم موسیقی و نیز خرید و فروش ابزار و آلات موسیقی بـه منظور فوق چه صورت دارد؟
ج: موسیقی مطرب حرام هست و صداهای مشکوک مانع ندارد و خرید و فروش آلات مختصّ بـه لهو جایز نیست و در آلات مشترکه اشکال ندارد.
س: حکم صداهایی کـه از صدا و سیما پخش مـیشود و بعضی از آنـها درون زمان طاغوت پخش مـیشد و بعض دیگر موزیک متن فیلمهای خارجی هست و بعضی موسیقی بدون صدای خوانندگان زمان طاغوت است، موارد مباح و حرام آنـها را بیـان فرمائید؟
ج: موسیقی مطرب حرام هست و صداهای مشکوک مانع ندارد.
س: متمنّی هست فتوای امام را درون مورد سؤالات زیر مرقوم فرمایید؟
1ـ آیـا موسیقیهایی کـه در حال حاضر درون رادیو و تلویزیون نواخته و خوانده مـیشود مجاز است؟
2ـ آیـا یـادگیری آلات موسیقی بـه عنوان نواختن و همراهی سرودهای انقلاب و مذهبی ـ عرفانی مجاز است؟
ج ـ 1 و 2: موسیقی مطرب حرام هست و صداهای مشکوک مانع ندارد و یـادگیری هم حکم اصل آن را دارد.
س: حکم موسیقی چیست و به چه نوع آهنگهایی موسیقی گفته مـیشود و با صدای مشکوک چه فرقی مـیکند و آیـا آهنگهایی کـه رادیو و تلویزیون پخش مـیکند از نظر شرعی اشکال دارد؟
ج: موسیقی مطرب حرام هست و صداهای مشکوک مانع ندارد و تشخیص با عرف است.
خواندن آیـات قرآن بـه صورت سرود و آهنگدار جایز هست یـا نـه؟
ج: اگر مطرب باشد جایز نیست.
س: ما مسئولان برنامة صبح جمعه هستیم و در برنامـه گهگاهی قطعات کوتاه شعر و قطعات ادبی خوانده مـیشود به منظور اینکه این قسمت از برنامـه بـه صورت خشک اجرا نگردد از یک نوع
قطعات موزیک درون فواصل و در زیر صدای گوینده استفاده مـیکنیم کـه در اصطلاح واحد موزیک صدای جمـهوری اسلامـی ایران بـه آنـها «ساز سُلُو» بـه معنای ساز تنـها گفته مـیشود. این قطعات اکثراً از مـیان آثار موسیقیدانهای بـه نام و خوب مـیباشد و محتوای اکثر آنـها دور از ابتذال و طرب است. آیـا استفاده و پخش این چنین قطعات موزیک توأم با مطلب و شعر اشکال شرعی دارد یـا نـه؟
ج: موسیقی مطرب حرام هست و صداهای مشکوک مانع ندارد.
س: بعضی از سرودهایی کـه از صدا و سیمای جمـهوری اسلامـی ایران پخش مـیشود آهنگهای تندی دارد کـه حتی انسان را از حالت طبیعی خارج مـینماید، شنیدن این نوع سرودها چه حکمـی دارد؟
و آیـا شنیدن کلیـه آهنگهایی کـه از رادیو پخش مـیشود موافق شرع است؟
و دیگر اینکه نواختن آهنگ به منظور نوازنده چه حکمـی دارد؟ مثلاً شخصی کـه آهنگهای شـهید مطهری را مـینوازد و این غمانگیز هست او چه حکمـی دارد؟
ج: موسیقی مطرب حرام هست و صداهای مشکوک مانع ندارد.
س: درون حال نگاه فیلمهای تلویزیونی کـه گاهی زنـهای بیحجاب نیز دارد و گوش بـه صدای تاری کـه نواخته مـیشود چه صورت دارد؟
ج: نظر بـه فیلم اجنبیـه کـه صاحبش را نمـیشناسد و ریبه و فساد درون آن نیست اشکال ندارد و موسیقی مطرب حرام هست و صداهای مشکوک مانع ندارد.
س: موزیک نظامـی و سرودهایی کـه از رادیو و تلویزیون پخش مـیشود و همچنین سرودهایی کـه به وسیله خانمـها درون حضور مردها اجرا مـیشود شرعاً جایز هستند یـا خیر؟
ج: اشکال ندارد مگر محرز باشد کـه موسیقی مطرب است.
س: هیئتهای نوازنده وانی کـه در مراسم تشییع جنازة شـهدا موزیک عزا مـیزنند از لحاظ شرعی چه حکمـی دارند؟ و آیـا خرید و فروش آن لوازم حرام هست یـا خیر؟
ج: خرید و فروش آلات لهو حرام هست و موسیقی مطرب جایز نیست و صداهای مشکوک مانع ندارد.[42]
در خاتمـه اینجانب مـیخواهم بگویم شاید حضرت امام با تکرار جواب «صداهای مشکوک مانع ندارد» ـ درون مسایل فوق تخصصی موسیقی و غنا کـه تشخیص آن به منظور مدعیّان نیز دشوار هست که هنوز بـه جواب واحدی نرسیدهاند ـ مـیخواهد بگوید بنا را بر حسن ظنّ بگذارید و بیمورد غل و زنجیر به منظور پای خود درست نکنید، چون اکثر آحاد جامعه درون تشخیص ماهیت صداها، نواها، اصوات و نغمـهها مشکوک و یـا بیتفاوت هستند. همچنین حال افراد را درون نظر دارند کـه بسیـار با هم متفاوت است، نمـیشود کـه یک حکم به منظور همـه صادق باشد چون یک صدا ممکن هست برای بعضی مطرب و برای بعضی غیرمطرب باشد.
در این باره با مدیرکل شعر و موسیقی صدا و سیما نیز صحبتی داشتم و ایشان فرمودند:
«حضرت امام از نحوة فعالیت ما آگاه بودند و خوشبختانـه کار صدا و سیما مورد تأیید ایشان بود، مگر درون مواقعی کـه تذکراتی هم مـیدادند.»
و نظر اهل فن را جویـا مـیشویم کـه مـیفرمایند: بعضی از احادیث مربوط بـه مواقع خاصی بوده است: یعنی شرایط کـه شاهان و سلاطین و صاحبان زر و زور و تزویر غاصبانـه بر مسند اسلام تکیـه زده بودند و به عیش و نوش و لهو و لعب مـیپرداختند، شیعیـان مطلع بـه خدمت ائمـه معصومـین(ع) مـیرسیدند و نظر آنان را جویـا مـیشدند و امام کلیـه آن مراحل را (اعم از سازندگی و نوازندگی و خوانندگی و شرکت درون آن مجالس و تهیـه لوازم را) به منظور جلوگیری از اشاعه فساد ممنوع مـید، شاید هم به منظور اینکه بگویند آنـها غاصب هستند و یـا راه آنـها راه اسلام محمّدی نیست.
در خاتمـه فرموده آیتالله محمدهادی معرفت بیش از همـه نظرم را جلب کرد کـه فرمودهاند: «هر چه درباره آن نـهی و تحریمـی قطعی از جانب شرع نرسیده باشد بـه حکم اولی مباح و حلال است؛ از جمله استعمال آلات موسیقی»
اما یک حقیقت را هیچگاه نمـیتوان از نظر دور داشت و آن اینکه علمای والامقام کـه حافظ مرزهای اسلامـی هستند، مرز شرک و توحید، مؤمن و منافق، حلال و حرام، حق و باطل، محرم و نامحرم، تولی و تبری، امر و نـهی را به منظور ما روشن کردهاند، که تا خوب را از بد بازشناسیم و از افراط
مصون باشیم، مبادا کـه خدای ناکرده ضمن استفاده از زیباییها و الحان خوش، آنچنان افراط ورزیم و در جلسههای مختلط بـه و پایکوبی و دستافشانی و کف زدن بپردازیم کـه همـه گناهان را یکجا انجام دهیم، با آنکه درون آغاز، آن مجلس به منظور رساندن پیـامـی مباح ایجاد شده است.
«طرب افسرده کند گر چه ز حد درگذرد آب حیوان بکشد چونکه ز سر درگذرد»
مسؤولان امر حتما مراقب این نکته باشند کـه استعمار به منظور به زانو درآوردن ملتی غیرتمند. از راه اشاعه فحشاء و فساد، لهو و لعب، فسق و فجور وارد مـیشود و غیرت و همبستگی را با ایجاد تفرقه و خوشگذرانیهای افراطی از آنـها مـیگیرد؛ بعد زینـهار کـه خدای ناکرده از چاله درون چاه نیفتیم! کـه به یقین درون آن موقع مراجع عالیقدر ساکت نخواهند بود؛ همچنانکه حضرت امام خمـینی نیز بـه موقع، تذکرات لازم را مـیدادند.
باید بدانیم هر مقبولیتی مشروعیت ندارد و با بـه کار بردن واژه اصیل، ناب، سنتی، آرام و امثالهم اگر درون حدّ حرام باشد، حلال نمـیشود. نیّت، کیفیت اجرا و نوع مجلس. حائز اهمـیت هست و مرزها را حتما شناخت.
امـید هست مراتب و مراحل موضوع با حُجیّت عقل آنچنان سر و سامان بگیرد کـه جوانان متدین، احساس گناه نکنند؛ از طرفی به منظور پُر اوقات خود بـه نوارهای مُبتذل و گمراهکننده وارداتی غربی کـه همراه افکار شوم استعمارگران بـه کشورهای اسلامـی و جهان سوم صادر مـیشود، فرو نروند؛ بدینلحاظ لازم هست هرچه سریعتر آنچه را کـه حلال هست به آنـها تقدیم کنیم که تا بتوانیم از آنچه حرام هست آنان را بازداریم و آنـها نیز درون اثر محروم ماندن از حلال بـه روی حرام آغوش نگشایند؛ چنانچه خداوند نیز درون قرآن کریم امر بـه معروف را بر نـهی از منکر مقدم داشته است.
موسیقی از دیدگاه نوابغ جهان
«آنجا کـه دل نیست، موسیقی وجود ندارد. واگنر
اگری گوش شنوا داشته باشد، درون هر چیز موسیقی را خواهد شنید. لرد بایرون
جایی کـه سخن باز مـیماند، موسیقی آغاز مـیشود. واگنر
در بین هنرها، موسیقی بیش از همـه بر عواطف انسان تأثیر دارد. یک سمفونی از هر مایـه از دست یک استاد، بدون شک بیشتر از یک کتاب اخلاق درون دل اثر مـیکند. ناپلئون
موسیقی کشوری هست که روح من درون آن حرکت مـیکند، درون اینجا هر چیز گلهای زیبا مـیدهد. و هیچ علف هرزهای درون آن نمـیروید، اما کمتر هستند اشخاصی کـه بفهمند درون هر قطعه از موسیقی چه شوری نـهفته است. بتهون
سمفونی پنجم بتهون عالیترین سر و صدایی هست که بـه گوش بشر خورده است. اداوار مورگان
مردی کـه در درونش موسیقی ندارد و نداهای خوش و دلنشین، او را تحت تأثیر قرار نمـیدهد؛ به منظور خیـانت، توطئهچینی و غارتگری مناسب هست و هیچ نباید بـه او اعتماد کند.
شکسپیر
موسیقی تنـها هنر نیست. بلکه همة هنرهای زیبا را شامل است. نیکاویج مورف
موسیقی تنـها مُسکِّن ارواح آشفته و بیسامان بشری است. مـهربابا
موسیقی گرد و خاک زندگی روزانـه را از روان و روح آدمـی مـیزداید. رورباخ
نغمـه و وزن موسیقی تأثیر فوقالعادهای درون روح انسان دارد و اگر درست بـه کار رود، مـیتواند زیبایی را درون رؤیـاهای روح جایگزین کند. افلاطون
* * *
اما، آواها، نواها و ادوات موسیقی کـه در اشعار مـیآید، گاه کنایـه از مژده، نوید و تأییدی هست از غیب به منظور آنـها، بدین لحاظ هست که آنـها را بـه عنوان هاتف غیبی، سروش و الهام نیز بـه کاراند.
از قمری و کبک و هَزار آید نوای اَرغنون وز سیره و کوکو و سار، آواز چنگ راستین
امام خمـینی
و مغَّنی (نوازنده) را هدایتگر خود درون حالات عرفانی درون ساقینامـهها بـه کاراند کـه حال و هدف شور و نشاطی را بـه عارف مـیرسانند؛ نگارنده نیز با مرور ساقینامـههای حافظ شیرازی، نظامـی گنجهای، خواجوی کرمانی، رضیّالدین آرتیمانی و... درون ساقینامـهام از لغت مُغنی بـه شکل ذیل استفاده کردهام:
مُغنّی بزن چنگ و بنواز عود
که باب فنا را بـه عرفان گشود؟
دگر مرشد و والی و پیر کیست؟
وجودی اگر نیست، فانی چه است؟
وجودم ز جود جواد هست و او
از این رو بـه این واژهها رو کنم
جلال جمـیل و کمال و وصال
خلاصم کن از وَهم بود و نبود
مگر غیر ساقی بود درون وجود؟
که جز اوی شاه تدبیر نیست
فنا را بـه انسان معانی چه است؟
مرا کرده گاهی ز خود قصّهگو
به شوقی کـه نجوای با او کنم
همـه وصف یـار هست و حظّ جمال
* * *
مغنّی چنین گفت درون گوش دل
فنا و بقا رمز و راز حق است
همـین ره کـه رفتی سرانجام ده
بهر شش جهت جلو روی اوست
که خوش وارهاندی خود از شرٍّ گل
مقامـی کـه بر عاشقان رونق است
دمادم از این مـی وزین جام ده
دعا و اجابت ز الطاف هوست *
خلاصه،
یُسَبِّحُ لِلّهِ ما فیِ السَماواتِ وَ الارض[43] تسبیح مـیکند از به منظور خداوند آنچه درون آسمان و زمـین است. قرآن کریم
آنجا کـه دلی باشد، بـه یقین موسیقی وجود خواهد داشت، خواه بنوازند و یـا ننوازند.
که با اعتقاد بـه آیـه بالا و الهامبخشی از آن آیـه، جمادات و نباتات و همة عرصة کائنات دائماً درون گوش جان ما مـیسرایند.
ما سمـیعیم و بصیریم و هُشیم با شما نامحرمان ما خامُشیم
مولوی
به یقین این بررسی اجمالی بدون اشکال نخواهد بود. امـید هست منتقدان و صاحبنظران با ارشاد خود، نگارنده را رشد دهند و امـیدوارم درون ادامـه تحقیق، توفیق، رفیق راه باشد.
همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس کـه دراز هست ره مقصد و من نوسفرم
حافظ
منابع و مآخذ
قرآن کریم
استفتائات مراجع عالیقدر
تفسیر صافی
روزنامـه اطلاعات 25 فروردین 75
رهنمون
عیونالاخبار الرضا جلد 2
فرهنگ خرد
فرهنگ معین
کیـهان اندیشـه شماره 28
گناهان کبیره
مـیزان الحکمـه
هفتهنامـه فرهیختگان
فصلنامـه متین (پژوهشکده امام خمـینی و انقلاب اسلامـی)
استفتائات حضرت امام خمـینی
حافظ و موسیقی، حسینعلی ملّاح
اشعاری کـه با علامت * مشخص شده مربوط بـه نگارنده مقاله است.
پینوشتها:
[1] . قرآن کریم، سوره صافات، آیـات 24 و 25.
[2] . اطلاعات، شنبه 25 فروردین 1375، ص 7.
[3] . برگرفته از رسائل اخوان الصفادر (همان منبع).
[4] . فرهنگ معین.
[5] . فرهنگ معین.
[6] . اطلاعات، شنبه 25 فروردین 1375، ص 7.
[7] . رهنمون، غلامحسین ذوالفقاری، فرموده حافظ عارف
[8] . رهنمون، غلامحسین ذوالفقاری، فرموده: موزار
[9] . فرهنگ خرد.
[10] . فرهنگ خرد.
[11] . قرآن کریم، سوره اعراف، آیـه 32.
[12] . تفسیری از آیتالله معرفت (پرسش و پاسخ درون زمـینـه علوم اسلامـی (29) بخش فقه مندرج درون اطلاعات 25 فروردین 75، ص 7.)
[13] . تفسیر صافی، ج 2، ص 828 (همان منبع).
[14] . تفسیری از آیتالله معرفت (پرسش و پاسخ درون زمـینـه علوم اسلامـی، (29) بخش فقه مندرج درون اطلاعات 25 فروردین 75، ص 7.
[15] . برگرفته از مجله کیـهان اندیشـه، شماره 28. و برگرفته از اطلاعات شماره 20740، ص 7.
[16] . قرآن کریم، سوره والضحی والیل اذا سجی ما ودعک ربک و ما قلی (که درون این آیـات سجعی بـه کار رفته کـه خداوند بر زیبایی ظاهری آن نیز افزوده است.)
[17] . قرآن کریم، سوره حج، آیـه 30.
[18] . قرآن کریم، سوره لقمان، آیـه 6.
[19] . بر اساس برداشت از احادیث و آیـات وارده درون مـیزان الحکمة، آقای محمدی ری شـهری.
[20] . بر اساس برداشت از کتاب گناهان کبیره آیتالله سید عبدالحسین دستغیب.
[21] . بر اساس برداشت از کتاب گناهان کبیره آیتالله سید عبدالحسین دستغیب.
[22] . کتاب مسالک بابالنکاح، زینالدین شـهید ثانی. و برگرفته از اطلاعات شماره 20740.
[23] . برگرفته از اطلاعات شماره 20740، همچنین رجوع شود بـه پژوهشنامة متین، شماره 17 صفحات 16 و... مقالة آیتالله بجنوردی.
[24] . عیون اخبار الرضا بـه فرموده رسول گرامـی اسلام(ص).
[25] . فرموده امام محمد باقر(ع).
[26] . اطلاعات شماره 20740.
[27] . رجوع شود بـه گناهان کبیره. (در جای دیگری «دو نوع غناء داریم، غنای محلِّل و غنای محرَّم» پژوهشنامـه متین، شماره 17، ص 27)
[28] . اطلاعات شماره 20740.
[29] . قرآن کریم، تفسیر و ترجمـه مـهدی الهی قمشـهای.
[30] . قرآن کریم، سوره لقمان آیـه 6، ترجمـه مـهدی الهی قمشـهای.
[31] . با الهام از فرمایش استاد علی معلم دامغانی مدیریت محترم شعر و موسیقی سیمای جمـهوری اسلامـی ایران.
[32] . بـه آیـات سورههای انعام / 73، کهف/ 18، طه/ 102، مؤمنون/ 23، ق/ 50، حاقه/ 69، نباء/ 78، زمر/ 39 و نمل/ 27 مراجعه فرمایید.
[33] . مـیتوانید بـه استفتائات مراجع عالیقدر مراجعه کنید و نظر مشترک آنان را خود ببینید.
[34] . مـیتوانید بـه استفتائات مراجعه عالیقدر مراجعه کنید و نظر مشترک آنان را خود ببینید.
[35] . مثل حضرت آیتالله فاضل لنکرانی.
[36] . مثل حضرت آیتالله دستغیب درون گناهان کبیره.
[37] . مثل حضرت آیتالله محمدهادی معرفت.
[38] . حضرت آیتالله شیخ لطفالله صافی گلپایگانی.
[39] . رجوع شود بـه باب غنا، ص 21 ـ 4418 کتاب مـیزانالحکمة.
[40] . همان.
[41] . بـه استفتائات حضرت امام خمـینی، صفحات 11 که تا 20، جلد اول، چاپ سال 1366 مراجعه فرمایید.
[42] . نمونـههایی از استفتائات از حضرت امام خمـینی، صفحات 11 که تا 18.
[43] . قرآن کریم، سورة جمعه، آیـه 1.
[ایران هميشـه سرافراز مجتبی آسایشی spf 1]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 05 Aug 2018 07:14:00 +0000